ساده بودی مث سایه .. مث شبنم رو شقایق
مث لبخند سپیده .. مث شب گریهی عاشق
بی تو شب دوباره آینه .. روبروی غم گرفته
پنجره بازه به بارون .. من ولی دلم گرفته
واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم
وقت راهی شدن تو .. کفترا شعرامو بردن
چشام از ستاره سوختن .. منو به گریه سپردن
رفتی و شب پر شد از من .. از من و دلواپسیها
رفتی و منو سپردی .. به زوال اطلسیها
واژه رنگ زندگی بود .. وقتی تو فکر تو بودم
عطر گل با نفسم بود .. وقتی از تو میسرودم
ایرج جنتی عطایی